به گزارش مجله خبری نگار، تا حالا برایتان پیش آمده که بزرگتری (مثلاً پدربزرگ یا پدرتان) بگوید چرا پسانداز نداری یا چرا خانه نمیخری یا از این دست سؤالها؟
برای من پیش آمده است. اول گوشهایم سرخ میشود بعد هم سخنرانی قرایی میکنم در سختی شرایط زندگی و ویژگیهای هرم مازلو و اینکه ما در قاعده هرم ماندهایم و آخر تعریض میکنم به آن عزیز بزرگتر که بزرگوار تو در این روزهای وانفسا... داخل باغ نیستی چه بسا.
اما این حرفها برای علی پیراهن نمیشود.
حالا چند وقتیست که به این فکر افتادهام که باید با راههایی ممکن و روی زمین یک پسانداز برای خودم ایجاد کنم.
اگر شما هم دلتان میخواهد پسانداز داشته باشید و مثل من تا به حال از آن فرار کردهاید با این متن همراه شوید.
قطره قطره جمع گردد وانگهی...
قلک درست کنید. مدل کلاسیکش خریدن یک قلک آسان باز نشو است. بعد هم قرار دادنش در اولین نقطه خانه، اما این راه اگر از دسته آدمهای مثل من باشید که مطلقاً پول نقد ندارند کارساز نیست.
اما اگر پول نقد دارید همان دم در که کیف و کت و مانتو را در میآورید هر پولی که پایینتر از ۵۰ هزار تومنی است را توی قلک بیاندازید.
اگر دستتان به اپلیکیشنهای پرداخت روان است و راحت پول جابهجا میکنید و اگر ۵۰۰ تومن کارمزد انتقال وجه روی اعصابتان نیست این راه احتمالاً از بهترینهاست.
یک حساب باز کنید در بانکی که نزدیک خانه و محل کارتان شعبه نداشته باشد. کارت بانکی متصل به حساب را از بین ببرید، اما شمارهاش را گوشهای ذخیره کنید.
یک سقف بگذارید و در هر خریدی (چه آنلاین چه آفلاین) تفاوت مبلغ خرید تا آن سقف را به حساب یک طرفهتان منتقل کنید.
البته این قابلیت در برخی از برنامههای کاربردی پرداخت وجود دارد.
طلا شکسته و دست دوم و سبک یک گزینه بسیار مناسب است. شما میتوانید با حداقل یک میلیون تومان این بازی را شروع کنید. نگران فروشنده مطمئن هم نباشید و اگر کسی را برای این کار نمیشناسید، گوشی را بردارید و به مادر و خاله و عمهتان زنگی بزنید هم صله رحمی شده و عمرتان را طولانی کردهاید هم یک زرگری مطمئن پیدا میکنید.
حواستان باشد در این کار اصلاً ریسک نکنید و تا پیدا نکردن فروشنده مطمئن سراغ آن نروید، چون از خریدن مال دزدی تا خرید طلا تقلّبی در کمین شما هستند.
حتما شنیدهاید که بنده خدایی غذا نداشت بخورد پیاز میخورد اشتهایش باز شود حالا این پیشنهاد من شبیه همان ماجراست. اما عجله نکنید شاید نظرتان عوض شد.
برای کارمند و حقوق بگیر احتمالاً تنها محل لمس پول قلمبه، وام است که البته اگر هفت خوان و هشت ضامن و نه مدرکش را جور کند به شرف حضور آن مقام عالی قدر میرسد. اما اگر کفش آهنین و امکان گرفتن وام دارید معطلش نکنید. وام را بگیرید.
حالا دو فرض پیش رویتان است یا با چلاندن هزینه زندگی میتوانید اقساطش را چاره کنید یا نه. اگر توانستید که چه بهتر، اما اگر نشد هم پول را توی یکی از حسابهای سرمایهگذاری معتبر بانکها بگذارید و از سودش بخش بزرگی از قسطش را بدهید. سال بعد که زبانم لال تورم در همین مسیر بود شاید توانستید قسط را بدهید و سود هم روی پولتان بیاید.
با این مدل ۴ سال بعد یک پول قلمبه و البته آب رفته دارید، اما خب چاره چیست؟ کاچی به از هیچی
اگر ماشین یا موتور دارید تاکسیهای اینترنتی گزینههای خوبی هستند، هم بخشی از هزینه استهلاک وسیله نقلیهتان را در میآورید هم بخشی از آن میشود جوی باریکی که استخر پساندازتان را کم کم پر میکند.
برای این کار هم نیم ساعت زودتر از زمان مقرر رسیدن به محل کار، از خانه بیرون بزنید، نیم ساعت هم آخر وقت از همسر (و البته پدر و مادر برای مجردها) مرخصی بگیرید.
بعضی خانهها پر است از وسایل کم استفاده، مثلاً ظرفهای دکوری که احتمالاً تا زمان دعوت از یکی از سران مملکتی به خانه استفاده نمیشوند یا موبایلهای قدیمی شده و کنار افتاده یا حتی کتابهای خوانده شده و تلنبار شده.
همه اینها سرمایههای شما هستند. فروششان هم وزر و وبال اسبابکشی را کم میکند هم سنگ بنای پسانداز شما را میگذارد.
این ۶ راه به ذهن من رسیده و البته قابل گسترش و ترکیب هم هستند مثلاً میتوانید از محل فروش کتابهای قدیمی پیش قسط خرید طلا بدهید یا درآمد تجارت خرد خودتان را برای پرداخت اقساط وام استفاده کنید، اما خلاصه اینکه قبل از بهانه تراشیدن و متهم کردن نگارنده این متن به دلخوشی و خوشحال و بیخبری، یک راه را از موارد بالا یا هر راه جدیدی که به ذهنتان میآید انتخاب کنید و شروع کنید. مطمئن باشید روزی که به یک سال قبل از تصمیم برای پسانداز نگاه کنید به خودتان افتخار خواهید کرد.